قلب سنگی
پارت 1
ا/ت
با خوردن نور آفتاب به چشمام از خواب بیدار شدم امروز قرار بود یه پرونده جدید بهم بدن ولی ایندفعه فرق داشت میخواستن پرونده ای رو بهم بدن که هیچی قبول نمیکردش و از اونجایی که من یکی از قدیمیترین و بهترین مأمور های شرکتم پرونده رو دادن به من بگذریم من از پسش بر میام
از جام بلند شدم و رفتم تا یه قهوه برای خودم درست کنم و بعدش بیام آماده بشم تا برم شرکت از کمد لباسام یه کت چرم مشکی و یه کراپ مشکی و یه شلوار بگ مشکی برداشتم و پوشیدم قهوه ام رو گرفتم و بعد از پوشیدن کفشام از خونه رفتم بیرون هوا امروز زیادی ابری و قشنگ بود عاشق این وایبم رسیدم شرکت و تا وارد شدم یوری با قیافه ای که تابلو بود چقد از دستم عصبیه اومد سراقم
یوری:معلوم هست کجایی تو دختررر
ا/ت:چیزی شده؟
با قیافه پوکر نگاهم کرد و گفت:چیزی نشده ولی آقای مینهو گفت زود بری دفترش
ا/ت:خیلی خب الان میرم
بعد اینکه اینو گرفتم به سمت دفتر رئیس رفتم و در زدم که گفت:بیا تو
رفتم تو تا منو دید گفت:آ ا/ت اومدی بیا بشین
ا/ت:بله
رفتم رو یکی از صندلی های جلوی میزش نشستم که سری شرو کرد به حرف زدن
مینهو:خیلی خب سری میرم سر اصل مطلب پرونده ای که قراره بدم بهت یکم زیادی سخت و خطرناکه ولی میدونم تو میتونی از پسش بر بیای
سوالی نگاهش کردم که ادامه داد
مینهو:تو قراره یکی به اسم جونگکوک رو گول بزنی و جاسوسی شو برامون بکنی البته این اصلن کار راحتی نیست اون یه مافیا درجه یکه و خیلی خطرناکه گول زدنشم کار راحتی نیست باید با یه نقشه خیلی حرفه ای پیش بریم
ا/ت
با خوردن نور آفتاب به چشمام از خواب بیدار شدم امروز قرار بود یه پرونده جدید بهم بدن ولی ایندفعه فرق داشت میخواستن پرونده ای رو بهم بدن که هیچی قبول نمیکردش و از اونجایی که من یکی از قدیمیترین و بهترین مأمور های شرکتم پرونده رو دادن به من بگذریم من از پسش بر میام
از جام بلند شدم و رفتم تا یه قهوه برای خودم درست کنم و بعدش بیام آماده بشم تا برم شرکت از کمد لباسام یه کت چرم مشکی و یه کراپ مشکی و یه شلوار بگ مشکی برداشتم و پوشیدم قهوه ام رو گرفتم و بعد از پوشیدن کفشام از خونه رفتم بیرون هوا امروز زیادی ابری و قشنگ بود عاشق این وایبم رسیدم شرکت و تا وارد شدم یوری با قیافه ای که تابلو بود چقد از دستم عصبیه اومد سراقم
یوری:معلوم هست کجایی تو دختررر
ا/ت:چیزی شده؟
با قیافه پوکر نگاهم کرد و گفت:چیزی نشده ولی آقای مینهو گفت زود بری دفترش
ا/ت:خیلی خب الان میرم
بعد اینکه اینو گرفتم به سمت دفتر رئیس رفتم و در زدم که گفت:بیا تو
رفتم تو تا منو دید گفت:آ ا/ت اومدی بیا بشین
ا/ت:بله
رفتم رو یکی از صندلی های جلوی میزش نشستم که سری شرو کرد به حرف زدن
مینهو:خیلی خب سری میرم سر اصل مطلب پرونده ای که قراره بدم بهت یکم زیادی سخت و خطرناکه ولی میدونم تو میتونی از پسش بر بیای
سوالی نگاهش کردم که ادامه داد
مینهو:تو قراره یکی به اسم جونگکوک رو گول بزنی و جاسوسی شو برامون بکنی البته این اصلن کار راحتی نیست اون یه مافیا درجه یکه و خیلی خطرناکه گول زدنشم کار راحتی نیست باید با یه نقشه خیلی حرفه ای پیش بریم
- ۵.۹k
- ۲۸ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط